شعر فارسی

نویسنده: 
محمدزید بهبهانی
سال چاپ: 
۱۳۹۰
شاعرانی که با بیان جذاب و دلربایشان مردم را به حق و حقیقت فرا خوانده و با بیان سحرآمیزشان پرده ستمکاران را دریده اند، اشعارشان مضامیت آیات شریفه قرآن مجید را به زبان شیرین فارسی و سبک‌‌‌‌های مختلف بیان نموده و یاد خدا و انبیاء و اولیاء را در دل‌ها زنده کرده‌اند.سرود‌هایشان سرود قدسی و زمزمه قدسیان و تسبیح فرشتگان را حکایت می‌کند.
نویسنده: 
قدرت الله محمد حسینی کمازانی
سال چاپ: 
۱۳۹۰
ای که از بذل وجودت همه موجود جهان اس همه‌ی خلقت عالم همه‌ی کان و مکان است گفتن از وصف تو هرگز نباشد بتوانم آن‌همه جاه و جلالت مگر آسان به زبان است
نویسنده: 
حمزه رحیمی بابادی
سال چاپ: 
۱۳۸۹
احساس دورترین ترانه           در شور زمزمه‌ای                     گم ‌می‌شد                            تا بهانه‌اش به ماندن                                            خدایی باشد.
نویسنده: 
افسانه نجومی
سال چاپ: 
۱۳۸۹
شعر خورستان و در وجه خاص‌تر آن شعر زنان، با گره‌خوردگی به تحولات سیاسی اجتماعی و فرهنگی به نموداری زنده و ملموس از وقایع عینی جهان اطراف بدل شده است. نموداری که با ترسیم اندیشه‌های انتقادی، اجتماعی، توجه به معیارهای زنانه به همراه ویژگی‌های مستقل سبکی، کاربرد امکانات تازه در زبان و دست‌یابی به زیبایی‌شناسی نوین، چشم‌انداز متفاوتی را در حوزة شعر زنانه در ایران گشوده است. در این کتاب اشعار زنان شاعر خوزستانی معرفی و ارزیابی می‌شود که با توجه به تکثر آراء و تمایلات ادبی، به کشف افق‌های تازه در ذهن و زبان نائل آمده و در حوزه‌های متنوع زبانی، سبک‌های متفاوتی را آزموده‌اند.
نویسنده: 
صغری یوسفی اوروند
سال چاپ: 
۱۳۸۸
هزاران علامت سوال در دلم خمید و پاسخی نیافت و هزاران علامت تعجب بر در ذهنم میخ کوب شدند ((براستی تو را برای چه می‌خواهم؟!))
نویسنده: 
لیلی بختیاری
سال چاپ: 
۱۳۸۶
یادت نره اون خنده‌ها پرسه زدن تو کوچه‌ها یادت نره اون همه عشق که بازی‌های سرنوشت غم رو برای من نوشت یادت نره گفتی بهم دوست دارم،دروغی بود یادت میاد آخرین بار،پیش کارون عجب غروب خوبی بود...
نویسنده: 
مهری کیانوش راد
سال چاپ: 
۱۳۸۵
باور کن وقتی پرنده‌ای در اوج می‌میرد هزاران ستاره می‌میرد و هزاران شقایق سرخ از بطن زمین سر برون می‌کنند
نویسنده: 
رضا حامی پور
سال چاپ: 
۱۳۸۰
صندلی های عصر همیشه وقت هست بر صندلی‌های عصر کنار هم بنشینیم فنجانی آرامش بنوشم ظرف پر از لحظات مانده به غروب را بشکنم سال های کهنه‌ی کاهی و این تصویر رنگ پریده را بنگرم برای تهیه کتاب با ما تماس بگیرید. شماره تماس:۰۹۱۶۱۱۳۶۷۸۵
نویسنده: 
ماریا نقیب زاده
سال چاپ: 
۱۳۸۰
نگفته بودم آنگاه که می‌آیی قلبت را مچاله کن و بر درگاه بینداز نگفته بودم درها را ببند و پرده ها را از طوفانی که میان پنجره می‌دود دور بدار چرا ظالمانه به انتحار خویش بنشینیم وقتی که خدا نیز تنهاست...                                                              

صفحه‌ها

اشتراک در شعر فارسی